علئ رغم همه چيز

ساخت وبلاگ
برائ بار آخر ميخوانم اين ترانه را  به خاطر من از بر كن اين عاشقانه را    درنبودت مرگ تدريجئ من تكرار ميشود يكبار بيا و بگير از من اين بهانه را    به عشق تو من به اين عالم پشت ميكنم  به چشم تو من ميفروشم اين زمانه را    درنبودت يكسره بيمار ميشوم  من تاب ندارم درد اين تازيانه را    بنشين جائ من و به چشمت نگاه كن  شايد تو كمئ درك كنئ اين ديوانه را    در قلب من ريشه دوانده بذر عشق تو  بيا و باغبان بشو تو اين جوانه را علئ رغم همه چيز ...ادامه مطلب
ما را در سایت علئ رغم همه چيز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sadsaleavval3 بازدید : 22 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 14:08

دلم رفيق ميخواهد 

يكئ از آن واقعئ هايش را 

يكئ از آن خوب هايش را

دلم يك رفيق ِ"رفيق "ميخواهد 

يكئ باشد حال ِ آدم را بفهمد 

سكوت 

و كلام 

علئ رغم همه چيز ...
ما را در سایت علئ رغم همه چيز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sadsaleavval3 بازدید : 30 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 14:08

ديشب خوابت را ديدم  من بودم و تو و .....  بقيه اش چه اهميتي دارد؟ همين كه تو بودي يعنئ من  بهترين رويائ دنيا را ديده ام . داشتيم باهم فرار ميكرديم  تو دعوا ميكردي و من مثل مسخ شده ها فقط نگاهت ميكردم  دستِ آخر هم يكي از ان هايي كه غير از من و تو آنجا بودند زخمئ شد و قهرمان من شدضّدِ قهرمان قصه ..... باتو فرار ميكردم  تو نشسته بودي پشت فرمان و جسارتاً مثل ديوانه ها  فقط گاز ميدادئ به حرف آمده بودم   وتو آنجا هم دلبري ميكردي داشتم صدايت  را ميبلعيدم كه .......از خواب پريدم.....اين اولين بار نيست كه خواب تورا ميبينم ،ولي جزو بهترين خواب هايي است  كه از تو ديده ام پريشب خواب ديدم،تو و چند آشنا و آن دوست ِ مورد نظر نشسته ايد دريك ناكجا منزلئ و هي پشتِ هم تبريك ميگفتند و شده بودئ اسباب ياغئ گرئ من  علئ رغم همه چيز ...ادامه مطلب
ما را در سایت علئ رغم همه چيز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sadsaleavval3 بازدید : 32 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 14:08

آدم ها معمولاً دوبار در زندگى ِ شان عاشق مى شوند 

بارِ اول يكى را پيدا مى كنند كه خودِ عشق است ،سال ها منتظرِ خنديدنش ،آمدنش ،ديدنش،بودنش بوده اند...... اگر ماند كه مانده ،اگر كه نه...

بارِ دوم يكى را پيدا مى كنند كه خيلى شبيه اولى باشد ،بماند كه باهر بار خنديدنش ،زير لب مى گويند:نه ،شبيه است ولى خنده هاى او نمى شود ......

دست هايش را ميگيرند ،همان خيابان هايى را كه اولين بار با همان اولى رفته بودند را با او قدم ميزنند و در دلشان مى گويند:دست هايش چقدر قالبِ دستم بود ..... 

علئ رغم همه چيز ...
ما را در سایت علئ رغم همه چيز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sadsaleavval3 بازدید : 9 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 14:08

تو را ز حال پریشان ما چه غم دارد.             اگر چراغ بمیرد صبا چه غم داردتو را که هر چه مرادست می‌رود از پیش.       ز بی مرادی امثال ما چه غم داردتو پادشاهی گر چشم پاسبان همه شب          به خواب درنرود پادشا چه غم داردخطاست این که دل دوستان بیازاری              ولیک قاتل عمد از خطا چه غم داردامیر خوبان آخر گدای خیل توایم.                 جواب ده که امیر از گدا چه غم داردبکی العذول علی ماجری لا جفانی.              رفیق غافل از این ماجرا چه غم داردهزار دشمن اگر در قفاست عارف را            چو روی خوب تو دید از قفا چه غم داردقضا به تلخی و شیرینی ای پسر رفتست.        تو گر ترش بنشینی قضا چه غم داردبلای عشق عظیمست لاابالی را                     چو دل به مرگ نهاد از بلا چه غم داردجفا و هر چه توانی بکن که سعدی را            که ترک خویش گرفت از جفا چه غم دارد علئ رغم همه چيز ...ادامه مطلب
ما را در سایت علئ رغم همه چيز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sadsaleavval3 بازدید : 27 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 14:08